سیروس همتی، بازیگری است که نقش این جوان عاشق و مبارز را در نمایش «خانه خراب» بازی میکند.
این بازیگر و کارگردان تئاتر در گفتگو با ایسنا هم از حضورش در این اثر نمایشی میگوید، هم از وضعیت نمایشی که خودش میخواهد کارگردانی کند و هم از تبعیض در تخصیص امکانات دولتی تئاتر.
او با انتقاد از برخورد تبعیضآمیز در تخصیص امکانات دولتی به گروههای نمایشی میگوید: وقتی گروهی از هفتخوان اجرا گذر کرده و نمایش خود را به صحنه رسانده است، یعنی نمایش او شایسته حمایت دولت است؛ حال این حمایت میتواند به شکل دریافت کمکهزینه باشد یا بهرهمند شدن از امکانات و سالنهای دولتی تئاتر.
این بازیگر ادامه میدهد: در چند وقت اخیر در سه نمایش بازی کردم که هیچ یک شامل کمکهزینه دولتی نشدند. یک نمایشنامهخوانی برای خیریه هم داشتیم که طبیعتا کمک دولتی به آن هم تعلق نمیگرفت. در حالیکه خاطرهای به یاد دارم از دوره مدیریت مهندس مهدی شفیعی در مرکز هنرهای نمایشی. آن زمان در نمایشی در فرهنگسرای نیاوران بازی میکردم که تهیهکنندهای داشت ولی بودجه تهیهکننده در میانه اجراها به پایان رسید. بنابراین خیلی صادقانه مساله را با آقای شفیعی که تهیهکننده را هم نمیشناخت، مطرح کردم و ایشان پذیرفت و کمکهزینهای هرچند ناچیز به ما تعلق گرفت ولی آنچه از این کمک برایم خوشایندتر بود، این بود که برای مرکز هنرهای نمایشی مهم بود از تهیهکنندگانی که در آستانه ورشکستگی بودند یا کسانی که جرات کرده و در این مسیر پرریسک قدم گذاشته بودند، حمایت کند.
او اضافه میکند: تشخیص اینکه چه کسی شایسته دریافت کمک هزینه و امکانات دولتی تئاتر است، با کیست. اگر شورای نظارت تایید کرده که به کاری مجوز اجرا بدهد، یعنی آن اثر در راستای اهداف عالی شوراست. پس چرا در تخصیص کمک هزینه این گونه برخورد میکنند.
همتی با بیان اینکه رویه مشخصی در پرداخت کمک هزینه گروههای نمایشی وجود ندارد، میافزاید: مدتی تخصیص کمکهزینه برداشته شد. اما ظاهرا در حال حاضر این کمک به بعضی گروهها تعلق میگیرد که این موضوع هم منصفانه نیست. تمام مدیران گذشته عملکرد دینی داشتهاند و از سوی دیگر ادعای مدیریت جدید مرکز هنرهای نمایشی درباره اجرای آثار دینی، قابل تامل است. اگر قرار باشد نمایشهایی که برخورد منتقدانه دارند، از امکانات دولتی مانند سالنهای دولتی بیبهره بشوند، پس رسالت منتقدانه تئاتر و جسارت آن چه میشود.
او در ادامه درباره بازیاش در نمایش «خانه خراب» که بعد از اجرا در سالن ملک، این روزها دور دوم اجرهای خود را در سالن شهرزاد سپری میکند، میگوید: در این نمایش نقش جوانی عاشق را بازی میکنم که دلباخته دختری به نام اشرف میشود. او برای نزدیکی به این دختر در خانه پدرش به نوکری مشغول میشود اما در پایان نمایش متوجه میشویم که او جوانی است مبارز و مشروطهچی.
همتی ادامه میدهد: چالشهای این نقش را بسیار دوست میداشتم. جوانی که نقشش را بازی میکنم، تیز و بز و هوشمند است و اربابش هم به او فضا میدهد.
او که در حوزه نوشتن هم دستی دارد، درباره جذابیت متونی که بستری عاشقانه و سیاسی دارند، میگوید: چند سالی است که نوشتن این متنها کم شده و به سمت موضوعاتی رفتهایم که دیگر طراوت و تازگی ندارد. اما ای کاش دوستان نویسنده توجه میکردند دوران مشروطه چقدر بستر مناسبی است برای بیان بعضی حقایق.
همتی که چند وقتی است تمایل دارد نمایش تازهای را به عنوان کارگردان روی صحنه بیاورد، درباره آخرین وضعیت اجرای نمایش خود میگوید: وعده وعیدهایی از مدیر پیشین تئاتر شهر گرفته بودم ولی تفاهمنامه مکتوبی ندارم و متاسفانه بعضیها از جمله من, به دلیل حجب و حیایمان اجازه نمیدهیم که چنین موضوعاتی را مطرح کنیم. نزدیک دو سال در نوبت اجرا در تئاتر شهر بودم . با تغییر مدیریت حسم بود که متنم نمیتواند جزو فراخوان این مجموعه و اهداف آن باشد. بنابراین به ایرانشهر مراجعه کردم.
او که پیشتر موافقت شورای پیشین تماشاخانه ایرانشهر را برای طرح نمایشی خود جلب کرده بود، ادامه میدهد: همزمان با اجرای نمایش «مزا مزا» در ایرانشهر، طرح نمایش تازهام را هم ارایه کردم که خوشبختانه شورای وقت، آن را پذیرفت و ظاهرا مصوبات آن شورا برای سال ۱۴۰۲ همچنان وجود دارد. پیش از کرونا هم کارم را ارایه کردم که پذیرفته شد ولی شرایط بحرانی آن مقطع، مانع از اجرای من شد و حالا طرح اجراییام برای اجرا در این تماشاخانه در دست بررسی است که امیدوارم بعد از دریافت مجوزهای لازم، برای سال ۱۴۰۲ بتوانم نوبت اجرا بگیرم و بعد از ۵ سال فرصتی برای کارگردانی به دست آورم.
همتی خبر میدهد که مجموعه نمایشنامهاش با نام «هفت کوتوله و تمساح» و مجموعه داستانش «ننه کاراته» در آستانه چاپ چهارم است و مجموعه داستان دیگری هم به قلم خودش و تقی همتینیا در آستانه چاپ و نشر دارد.
۵۷۲۴۵
ایسنا نوشت: فقط «اشرف» دختر حاجی جبار میدانست جوانی که عاشق پاکباخته اوست، یک مبارز مشروطهچی است. این رازی بود که تا اواخر داستان کسی از آن باخبر نمیشد.